اربعین که میآید، باید از زینب گفت؛
از حاصل زخمها و نمازهای نشسته ای
که هنوز او را به یاد دارند.
اربعین میآید؛ اما تلاوت زیبایی را
تنها در چشمان زینب علیهاالسلام باید جست.
اربعین میشکفد و نام زینب گل میکند.
زینب از آن چه یزیدیان شرمزده هراس داشتند هم بالاتر بود.
زینب علیهاالسلام ، با خطبهای از غربت
در میان هلهله زنان شام، گل گریه کاشت.
اربعین است و کاروان تأثیرگذار عشق آمده است.
فرزند مکه و منا ـ زین العباد ـ آمده است؛
پیک انقلابگر، برای شامیانی آمده است
که دلهاشان از بنای مسجد دمشق هم سختتر بود.
اربعین آمده است؛ همراه سپاه پیروز افتخار
و وارثان خون و روشنی.
چهل روز پیش ...
چهل روز از اشکهای کربلا میگذرد؛
قطراتی که حاوی پیام فتح اند و دلاورمردی.
امروز «جابر» و «عطیه» خود را
به مدفن حنجره آزادگی رسانده اند.
در چهلمین روز، تنها چیزی که برای همه تداعی میشود،
حدیث خون و پیروزی است.